دلنوشته
دو روز هست که یک کمی بدنت داغ هست و دو سه باری ۳۸ درجه شد، با توجه به اتفاقی که سال گذشته برات افتاد و امکان تشنج داری، وقتی تب کنی، این دو روز چه بر سر من اومد😭 دیشب هم گفتی گلو درد دارم و..... حالم بدتر شد، کی این دوران تمام میشه! وقتی مریض می شی، من به مو بندم، هیچ غذایی از گلوم پایین نمیره، خواب ندارم ... دوری از خانواده هم مزید بر علت میشه، اگر نزدیک بودن، دلگرمی بود برام، دستم به جایی بند نیست. بزرگ که شدی ، اگر خواستگاری با بهترینننن شرایط رو داشته باشی، ولی دور باشه قطعا اجازه نخواهم داد. هر کاری میکنم تا نشه، وقتی دوری، خیلی از لذت ها و حمایت ها رو نخواهی داشت. اینکه همه دور هم جمعن و تو نیستی، اینکه اگر مشکل...